آزادی

آزادی آرمان بنیادین دولت‌های مردم‌سالار است که بر چهار اصل استوار است:
آزادی قلم و بیان (که هر دو از اندیشه انسان‌ها تراوش می‌کنند)
آزادی عقیده (خردگرایی و اعتقاد به باورهای غیر خرافی و و اصلاح باورهای خرافی از جامعه)
آزادی و رهایی از فقر و حق زندگانی آبرومندانه برای هر فرد از ابنا بشر
آزادی و رهایی از ترس (مراد ترس از تشکیلات حکومتی است وگرنه ترس در ذات بشر همیشه هست مانند ترس از بیماری و مرگ و …)
اگر تا حدودی با تعریف بالا موافق باشیم و کشور خودمان را بسنجیم و منصفانه قضاوت کنیم می‌بینیم که ما ملت ایران در عصر حاضر بهره‌ای از هیچیک از آن آزادی‌های اساسی نبرده‌ایم و این حقوق اساسی را حاکمان بی شعور و نامردمی به علت طمع ورزی و دست اندازی به ثروت‌های ایران از ما دریغ کرده‌اند و برای چپاول بیشتر نیاز مبرمی دارند که کماکان در زنجیرمان نگه دارند.
دولت اشغالگر اسلامی مستقر در ایران بیش از چهار دهه است که با سلب این آزادی‌ها و چاشنی‌های دروغ و نیرنگ توانسته حکومت خود را از فروپاشی حفظ کند و به سبب عملکرد سست و فسادی که تا خرخره‌اش را گرفته، امکان زندگی شرافتمندانه را از آحاد ملت دور کرده است پس مشروعیتی ندارد و یک دولت فاسد و نامشروع با عملکرد منفی در تمام جنبه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، آموزشی، بدون تعارف مستحق سرنگونی است که مردم از آن با جمله “پرت کردن به زباله دانی و اردنگی جانانه” یاد می‌کنند.
اما همین‌که دولت نامشروع باشد و ملت به دنبال احقاق حقوق از دست رفته خودش خود باشد به خودی خود باعث سرنگونی هیچ دولتی نمی‌شود.
برای جایگزینی این سیستم فاسد مردم تلاش‌ها کرده‌اند بارها اعتراض کرده‌اند در خیابان‌ها خون‌ها ریخته شده و در زندان‌ها چه قساوت‌هایی تحمل کرده و در گوشه و کنار کشور فریادها بلند کرده است.
آرمان بزرگ است اما آیا مسیر‌ها هم درست بوده؟
در نوشتار بعدی به این نکته می‌پردازیم
عزت زیاد سرافراز باشید

به اشتراک بگذارید: